ورزش فوتبال به دلیل گروهی بودن و شور و هیجانی که دارد از ورزشهای محبوب در بین نوجوانان و جوانان محسوب میشود. هر جا زمین بازی وجود داشته باشد، بچههای محله با توپی پلاستیکی و دو دروازه آجری هم که شده بازی فوتبال را انجام میدهند.
بعضیها نیز با عشق به فوتبال، بازی از همین زمینها را ادامه داده و تا قهرمانی فوتبال پیش میروند. به دیدن یکی از این فوتبالیستهای عاشق میرویم که برای رشد و شکوفایی فوتبال محله و شهرتلاش زیادی کرده است، اما امروز ...
امیرقالیچی سال۱۳۵۹ در محلههاشمیه به دنیا میآید و از همان سالهای کودکی فوتبال را از زمینهای خاکی محله آغاز میکند.
قالیچی در این باره میگوید: بهدرستی یادم نیست که از چه زمانی با توپ و فوتبال آشنا شدم، اما چهار ساله بودم که پدر برای جشن تولدم یک توپ چرمی فوتبال خرید، هر وقت او ازسرکار به خانه میآمد مجبور بود یک ساعتی با من توپ بازی کند و معمولا هم با شکستن یک ظرف یا شیشه بازی تمام میشد.
از همین زمان عاشق فوتبال شدم. غیرممکن بود که در هدیههای جشن تولد من توپ فوتبال وجود نداشته باشد.
ده ساله بودم که با همراهی چند نفر از بچههای محله دو تیم فوتبال تشکیل دادیم و در زمینهای سنگلاخی بیرون محله بازی میکردیم. موقعی هم که از بازی فوتبال بر میگشتم یک جای دست و پایم زخمی بود.
در همان زمان بود که معلم ورزش مدرسه (آقای سعادتمند) به استعداد من پی برد، با تلاشهای او به تیم وحدت مشهد راه پیدا کردم، بعد از آن نیز به تیم دهداری مشهد رفتم.
در طول چند سال بازی در این دو تیم فوتبال را به صورت حرفهای آموختم. در ۱۴سالگی در کلاسهای فوتبال مراکز تربیت بدنی مشهد شرکت میکردم و تا ۱۹ سالگی تمام تکنیکها و قوانین شفایی و عملی فوتبال را فرا گرفتم.
امیر قالیچی بعد از پنجسال بازی و آموختن تکنیکهای مختلف فوتبال، این ورزش را کنار گذاشته و به مربیگری فوتبال وارد میشود. یک روز که برای تماشای بازی دو تیم فوتبال به مجموعه ورزشی تختی رفته بودم.
همانطوری که بازی را تماشا میکردم درباره نقاط ضعف و خطاهای بازیگران با دوستم صحبت میکردم، ناگهان متوجه شدم آقای آرمینرهبر کنار من نشسته است و با دقت به توضیحات من گوش میدهد، من فورا او را شناختم و با او احوالپرسی کردم. آقای رهبر از من پرسید: فوتبال بازی میکنی؟
من هم گفتم از وقتی که یادم میآید. بعد پرسید: تحصیلات تخصصی فوتبال هم داری؟ من گفتم: بله پنجسال. بعد از آن رو به من کرد و گفت: فردا بیا دفترم یک کار خوب برایت دارم. من هم فردا به آنجا رفتم.
آرمینرهبر به من گفت: میخواهم سر مربیگری تیم نوجوانان دهداری مشهد را بر عهده بگیری، من هم با وجودی که هرگز مربیگری نکرده بودم با خوشحالی از این کار استقبال کردم.
روز بعد که برای دیدن بچهها رفتم همگی از دیدن سن و سال کم من تعجب کرده بودند.
به همین دلیل روزهای اول کمی بیاعتنا بودند، از همین رو در بازیها با آنها همراهی میکردم و به صورت عملی به آنها فنون فوتبال را میآموختم و درباره مشکلاتشان با آنها گفتگو میکردم. کمکم یک رابطه عاطفی نزدیک با شاگردانم پیدا کردم.
در اولین سال مربیگریام، تیم نوجوانان دهداری مقام نائب قهرمانی مشهد در رده نوجوانان را به دست آورد. کسب این مقام تاثیر مثبتی بر روی من گذاشت و من به ادامه کار امیدوارتر شدم.
در ادامه کار سر مربیگری تیمهای پویا، نوجوانان جامعسل، کاوش و گچخراسان را با همراهی مرحوم سیدکاظم غیاثیان بر عهده گرفتم و با برخی از این تیمها مقامهای خوبی نیز به دست آوردیم.
امیر قالیچی در ادامه تلاشهای خود سرمربیگری تیم جوانان دسته دو پویا را بر عهده میگیرد و با جدیت تمام تلاش خود این تیم را برای مسابقات کشوری آماده میکند.
قالیچی درباره این تلاشها میگوید: بعد از به دست آوردن مقام نائب قهرمانی فوتبال مشهد من تصمیم گرفتم که تیم را برای مسابقات کشوری آماده کنم، به همین دلیل تمرینات سختی را برای بچهها در نظر گرفتم روزی هشت ساعت تمرین میکردیم.
سرانجام سال ۱۳۸۴ برای انجام مسابقات کشوری فوتبال (پایه) به شهر کرد رفتیم. تیمهای زیادی از همه استانهای کشور آمده بودند، اما من معتقد بودم که ما قهرمان خواهیم شد.
سرانجام ما با انجام چند بازی با تیمهای استانهای تهران، خوزستان، فارس و... بعد از انجام ۱۵ بازی بدون شکست در بازی نهایی با شکست تیم حریف مقام قهرمانی کشوری در رده سنی نوجوانان (پایه) را به دست آوردیم. این روز بهترین روز زندگی من بود. خاطره آن روز را هرگز فراموش نخواهم کرد.
امیر قالیچی بعد از کسب مقام قهرمانی کشوری درسال۱۳۸۴ سرمربیگری تیم نونهالان و نوجوانان تیم کاوش را برعهده میگیرد و دو سال بعد با کسب مجوز باشگاه سرخپوشان حرفهای را افتتاح میکند.
وی در ادامه میگوید: بعد از افتتاح باشگاه تصمیم گرفتم افراد با استعداد را جذب و به صورت پایهای با آنها تمرین کنم تا در آینده فوتبالیستهای موفقی در رده بزرگسالان و تیم ملی داشته باشیم. به همین دلیل من با کمترین مقدار شهریه یا حتی رایگان نوجوانان با استعداد را از مناطق مختلف مشهد و استان جذب باشگاه کردم.
تنها با همین عشق و آرزو بود که کارم را آغاز کردم و تا امروز افراد موفقی مانند مهدی جاوید (عضو تیم ملی نوجوانان)، عرفان امانت (تیم ملی نونهالان)، مهدی مقدم (مربی جوانان سیاهجامگان) و برخی بازیگران مشهور دیگر را در همین باشگاه و با سر مربیگری خودم تربیت کردم.
مهدی جاوید(عضو تیم ملی نوجوانان)، عرفان امانت(تیم ملی نونهالان)، مهدی مقدم(مربی جوانان سیاهجامگان) دراین باشگاه بودهاند
قالیچی درکنار مربیگری فوتبال چهار سال قبل بهعنوان دبیر ورزش در آموزشوپرورش استان مشغول به کار شده و از همان ابتدا مامور به خدمت در تربتجام میشود.
این اتفاق باعث دور شدن او از شاگردانش شده است.
او نگرانیهای خودش را اینگونه بیان میکند: از سال۱۳۸۶ که موفق به تاسیس مدرسه فوتبال شدم تاکنون هزار و ۵۰۰ تا دو هزار شاگرد با استعداد را جذب فوتبال و تربیت کردهام. خیلی از این بچهها امروز از بازیگران مطرح فوتبال مشهد و استان هستند.
امروز هم ۲۰۰ نفر شاگرد من هستند که با رفتن من دچار بلاتکلیفی و نگرانی شدهاند. برخی از آنها چندین سال است که شاگرد من هستند و وابستگی زیادی به من دارند، حتی چندنفر از آنها دچار افسردگی شده و فوتبال را ترک کردهاند.
این اتفاق تاثیر بدی در روحیه من داشته است، به همین دلیل چند بار درخواست انتقالی از تربتجام به مشهد را داشتهام، اما تاکنون هیچ مسئولی جواب درستی به من نداده است.
اگر من به مشهد برنگردم معلوم نیست چه بلایی به سر شاگردانم خواهد آمد.
دولت این همه تبلیغ برای ورزش کردن و دوری از اعتیاد انجام میدهد، آن وقت زمانی که یک نفر با هزینه شخصی خود برای جذب فرزندان محله به ورزش و دوری آنان از اعتیاد، چندین سال تلاش و زحمت میکشد، یک قدم مثبت بر نمیدارد، من با چه امیدی باید به فکر ادامه فعالیت ورزشی باشم.
من از مسئولان آموزشوپرورش استان تقاضا دارم با انتقال من به مشهد از نابودی یک باشگاه و ۲۰۰ نوجوان عاشق فوتبال جلوگیری کنند.
*این گزارش پنج شنبه، ۴ اردیبهشت ۹۳ در شماره ۹۵ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.